معنی اوراق بهادار شرکتی
حل جدول
برات، سهام
اوراق شرکتی
سهام
اوراق بهادار
سهام، برات
اوراق بهادار مشارکتی
سهام
از اوراق بهادار
سهام
تمبر
برات
خرید اوراق بهادار
بورس
نوشتن پشت اوراق بهادار
ظهرنویسی
واژه پیشنهادی
لغت نامه دهخدا
بهادار. [ب َ] (نف مرکب) دارای قیمت. قیمتی. (فرهنگ فارسی معین).
- اوراق بهادار، اوراقی که نماینده ٔ سرمایه های مولد بهره و درآمد است و این اوراق بمنظور بکار انداختن سرمایه و جلب منفعت، خرید و فروش میشود، مانند سهام شرکتها و اسناد قرضه ٔ دولتی و اسناد خزانه و تمر و برچسب و غیره.
فرهنگ معین
جمع ورق، برگ ها، برگه ها، (عا.) کهنه، فرسوده، پریشان احوال، آشفته.، ~ بهادار برگ های سهام، سندهایی که معادل پولی آن را نظام بانکی هر کشور تضمین کرده است.، ~ ِ قرضه برگه های بهاداری که دولت یا شرکتی منتشر می کند [خوانش: (اَ) [ع.] (اِ.)]
فارسی به آلمانی
Fuge (f), Gelenk (n), Gemeinsam, Keule (f), Kneipe (f)
معادل ابجد
1451